دیانت تو از سیاست جدا نبود

تو و خاندانت ساسة العباد هستید

دیانت تو از سیاست جدا نبود

پاهای ورم کرده از عبادتت ، تو را از حمایت از ولایت بازنداشت

تو در اوج تنهایی از هیچ کاری کوتاهی نکردی

چطور آنها که دیانت را در عبادت خلاصه می کنند نام بانوی مرا به عنوان الگو می برند؟


تو از اشکهای منفعلانه بیزاری

اشک های منفعلانه

بی ارزش نیستند

بلکه باعث بیزاری تواند

این را زمانی فهمیدم

که

ادامه نوشته

تو ولایی بودی

تو نترسیدی،

تو از اینکه بگویی ولایی هستی نترسیدی،

تو دنبال حفظ اعتبار اجتماعی ات با سکوت درباره ی ولایت نبودی

تو از ملامت نترسیدی

از سیلی خوردن نترسیدی

تو سپر ولایت شدی

تو شهید شدی

ادامه نوشته

آیا تو الگوی منی؟

تو برای امامت برای شوهرت آن چنان بودی که می گویند خبر رفتنت بر زمینش زد

که آن چند قدم را چند بار زمین خورد

که اشکهایش بند نمی آمد

می کشد مرا این دو بیت که بر زبانش جاری بود:

نفسي على زفراتها

ادامه نوشته

سپر ولایت

فرمود: علی جان سپرت را بفروش تو سپر نیاز نداری

اما

نفرموده بود فاطمه ام خودش سپرت می شود...


نکند هوا و هوس هایمان سیلی شود به صورت ...

این روزها

که مادر سادات

در راه دفاع از ولایت از هیچ کمکی فروگذار نمی کند

اشک می ریزد!؟

درب خانه ها را می زند!؟

خطبه می خواند!؟

به محکمه می رود!؟

محاکمه می شود!؟

سیلی می خورد!؟

بین در و دیوار  محکم می ایستد!؟

تازیانه می خورد!؟

پهلویش می شکند!؟

خودش، پسرش شهید می شوند

حتی مزارش را مخفی وصیت می کند تا  دلیل غضبش را سندی بی تحریف باقی گذارد

این روزها

ای کاش کمی فکر کنیم در

ادامه نوشته

جهاد محشر تو ثمر داده مادر

یک به یک درب خانه ها می زدی تا برای ولایت یار جمع کنی

یک به یک درب خانه ها را می زدی تا امانتی که بدان خائن شده بودند به یاد آوری

یک به یک درب خانه ها را می زدی تا ...

هنوز هم درب خانه ها می زنی

درب خانه ی دلها

هیهات ! این لکه ی ننگ دوباره تکرار شود

هیهات بگذاریم ریسمان در گردن ولایت باز دیده شود

اصحاب فتنه ی دیروز، آنان که بر شهادت تو هلهله کردند و خیال برشان داشت پیروز شده اند، سر از گورهای جهنمی شان برآورند و امروز را ببینند

امروز را ببینند که جهاد تو چنان پربار ثمر داده که ولایت بی یار نمی ماند

برای ثبات قلبمان، قدم هایمان ، قلم هایمان، دعا کن مادر

تا امانت دار باشیم

تا بیاید مهدی ات

 

مطالب مرتبط در: مبارز نمونه

آخرين جهاد براي يك پرسش براي هدايت

 

 

هر سال برایت می نویسم:

 

هنوز ناله های یا ابتای تو در مدینه ی دلهامان به گوش می رسد، ای معلم صبر زینب، در غیاب پدر مگر چه ظلمی دیدی که آن چنان ضجه می زدی؟؟؟


اگر بغض و کینه ات را، پهلوی شکسته ات را، قتل محسن کوچکت را،اگر شهادتت را کتمان کنند، با جهاد آخرینت چه می کنند؟


چرا وصیت کردی: شبانه ام غسل کن و پنهان به خاکم بسپار.


تا بپرسم چرا؟ و تو در جواب، هدایت، در دستانم بگذاری؛ که این است راه...؟


ای که خشمت خشم خدا و خشنودیت خشنودی خداست، شیعه تاابدهدایتش را وامدار توست، وامدار جهاد آخرینت...

 

اما ...اما ای مهربانترین مادر نگفتی چه آتشی می گیرد قلب هامان هرگاه یادمان بیفتد مزار غریبت -حتی این روزها هم- یک زایر بیشترندارد.

 

 

 

خدایا به اشک های حسن و حسین علیهما السلام در فراق ریحانه ی رسولت، به لحظه ای که علی بر زمین افتاد و یارای ایستادن نداشت، به ناله های دخترکان فاطمه، به فاطمه ، به فاطمه ، به فاطمه ، بر این امت رحم کن...


اللهم عجل لفرج سیدنا و مولانا صاحب الزمان بحرمة سیدتنا

 

 

 

فعاليت هاي سياسي حضرت زهرا عليها السلام

 

السلام عليكم يا اهل بيت نبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائكة ... و ساسة العباد و اركان البلاد ...

( زيارت جامعه)

 

سلام بر شما اي خاندان پيامبر و رسالت و اي كسانيكه محل رفت و آمد فرشتگان بوديد ... شما سياست مدارترين مردم و ستون هاي سرزمين ها ...

 

 

تمام خون دلي كه امير المومنين عليه السلام خوردند از مردمي بود كه قدرت تحليل سياسي نداشتند.

 

 

فعاليت هاي سياسي حضرت فاطمه تا  شهادت

 

 

بانوي من هرگز فريب نخورد ،

 

بانوي من هرگز در امر سياست خود را بي طرف اعلام نكرد، همواره در امور سياسي مشاركت داشت.

 

بانوي من حق را شناخت و به آن گرويد و تا پاي جان به راهش ايستادگي كرد.

 

در ادامه مطلب يك فهرست از بخشي از فعاليت هاي سياسي حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را مي توانيد بخوانيد:

ادامه نوشته

قبر مخفی تو یعنی...

 

زائـرانـــــت را تماشـا می کنی؟

ای مدینه کی زبان وا می کنی؟

 

هرچه بی تابی ست ما آورده ایم

پس چـرا امـروز و فــردا می کنی؟

 

هرچه میپرسیم زهرامان کجاست

تـو فقط ما را تماشا می کنی!!!

 

ای مدینه کی زبان وا می کنی؟

ای مدینه کی زبان وا می کنی؟

 

 

 

 السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها

 

 

زان وصیت نامه تو بر علی(ع)

تا ابد زین درد می سوزم ولی

 

کار تو  تنها برای سـوز نیست

غربت تو قصه ی امروز نیست

 

از همان روزی که احمد پر گشود

از همان روزی که رویت شد کبود

 

از همان وقتی غدیر بی یار شد

ثـقل اکبر ، ثـقل اصغر خوار شد

 

غـربت تو فاطمه (س) آغاز شد

در به روی فتنه هاشان باز شد

 

مـکـر آمـد بـا نفـاق پیـوسته شد

دست های شاه دینم بسته شد

 

بغض کردی خشم کردی تا ابد

لیک دانستی که تحریفت کنند

 

پس سندهای قوی را ساختی

بـا جهادت ریشه شان انداختی

 

یک سند از محکمی همچون فدک

نه به تَـفَـل (1) محو گردد نه کتـک

 

قبر مخفی تو  یعنی یک سنـد

حق شناسان پیش آن زانو زنند

 

قبر مخفی تو یعنی یک جهاد

بـر تمام قلب های خفته، داد

 

قـبـــر مـخـفـی تو  یـعـنـی کـه غضـب

ای که از خشمت غضب کرده ست رب

 

قبر مخفی تو ما را مشعلی ست

که همی گوید ولایت با علی (ع) ست

 

 

 

 

 

1- ... فلقیها عمر فقال: ما هذا معک یا بنت محمد؟ قالت: کتاب کتبه لی ابن ابی قحافه، قال: ارینیه فابت، فانتزعهمن یدها و نظر فیه ثم تَفَل فیه و محاه و خرقه...

 

 

 

دلیل بیماری و شهادت فاطمه ی زهرا علیها السلام

 

 

با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمى و وضعيت روحى‏اش پس از آن رويدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امير مؤمنان، سرانجام خبر بيمارى بانوى بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند.

 

لازم به يادآورى است كه فاطمه عليهاالسلام از بيمارى سختى شكايت نداشت كه غيرقابل مداوا برسد، بلكه آنچه او را سخت رنج مى‏داد و پيكرش را آب مى‏كرد، امواج دردها و مصيبتها و رنجهايى بود كه هر روز بر آن افزوده مى‏شد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيمارى برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانه‏اش، كمك مى‏كرد تا بانوى سرفراز گيتى را به بستر شهادت بكشاند

 

در كنار اينها فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت نيز از عواملى بود كه باعث شدت بيمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشيد جهان‏افروز وجود او مى‏شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه‏ى برخى از مسلمان‏نماها و نيز تحول ارتجاعى در سيستم سياسى و دگرگونى كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملى برشمرد كه فشار دردها و رنجها را هر لحظه بيشتر مى‏ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده‏ترين بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پيش مى‏برد.

 

فاطمه در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه‏اش به گونه‏اى ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه‏اش، جنين وى نيز سقط گرديد و تازيانه‏هاى بيدادى كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون‏آلود ساخت و آثار عميقى در آن نازنين‏بدن برجاى نهاد. و نيز ضربات شديد ديگرى بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتى‏اش را به شدت آزرد.

 

آرى همه‏ى اين امور و رويدادهاى دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيمارى كشانده و از انجام كارهاى خويش بازداشتند.

 

حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اينكه او بچه‏اش را سقط كرد...» (انت الذى ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله حتى ادميتها و القت ما فى بطنها...) (1)

 

و حضرت امام صادق عليه‏السلام با تصريح بيشتر در مورد علت بيمارى و شهادت فاطمه عليهاالسلام مى‏فرمايند:

و كان سبب وفاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السيف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلك مرضا شديدا. (2)

سبب شهادت فاطمه اين بود كه قنفذ (غلام خليفه دوم) با غلاف شمشير او را زده و بچه‏اش را كشت و مادرم از اين جهت به بستر بيمارى افتاد.

 

 

 

السلام علیک ایها الصدیقة الشهیدة

 

 

 

 

______________________________________________

 

1ـ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 414- بحارالانوار، ج 43، ص‏ص 197، ح 28- سفينة، ج 2، ص 339.

 

2ـ عوالم، ج 11، ص 504- بحار، ج 43، ص 170، ح 11.